چون کار بر حسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام دشوار شد، همراهيان او بدو نگريستند و او را برخلاف خود يافتند، چه، هرگاه کار دشوار مي شد، رنگ آنها تغيير مي يافت و گوشت تنشان به لرزه و دلهاشان به تپش مي افتاد، در حالي که حسين عليه السلام و برخي از نزديکان او رنگشان مي درخشيد و دل و جانشان آرام مي گرفت. آنها به يکديگر مي گفتند: ببينيد، از مرگ هيچ هراسي ندارد، و حسين عليه السلام مي فرمود: شکيبايي، اي بزرگ زادگان! مرگ نيست مگر پلي که شما را از بينوايي و سختي به بهشت هاي فراخ و نعمت هاي جاودان مي رسانَد.




هر کس يتيمي از ما را که به سببِ در خفا و استتار بودن ما، به ما دسترسي ندارد سرپرستي کند و از علوم ما که نصيب او شده است در اختيار وي بگذارد و او را راهنمايي و هدايت کند، خداوند عزّ و جلّ فرمايد: اي بنده کريم و غم خوار! من به کرم و بخشندگي از تو سزاوارترم. اي فرشتگان من! به تعداد هر حرفي که به او آموخته است، هزار هزار قصر در بهشت ها برايش بسازيد و از ديگر نعمت هايي که در خور اين قصرهاست به آنها اضافه کنيد.


گفتار را دروغ آفت است و دانش را فراموشي و بردباري را سفاهت و عبادت را خستگي و زيرکي را خودنمايي و دليري را ستم کردن و بخشش را منت نهادن و زيبايي را خودپرستي و مقام را به خود باليدن.




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ماهور مدیا ابوالقاسم کریمی(Abolghasem Karimi) کانال تلگرامی فرهنگ و هنر تراوشات ذهن مخشوش یک عاقل نسبتا دیوانه :) وبلاگ ويکتوريا فروش بیمه نوشته هاي... آموزش زبان آلمانی کویر رایانه